در دل دریا

سلام

فرض کنید یک نفر روی صورتش پارچه ای مشکی رنگ بسته و فقط چشماش معلومه و با یک چاقو در دستش، با شتاب داره به سمت شما میاد. آیا شما گارد نمیگیرید که یه وقت بهتون آسیبی نزنه؟ این که یه نفر بگه نه، من اون شخص رو قضاوت نمیکنم و گارد هم نمیگیرم چون ممکنه نیت بدی نداشته باشه، این حرفش مضحک نیست؟

همه ی ما در هر لحظه در حال قضاوت هستیم و بر اساس اون رفتار میکنیم. چیز بدی هم نیست. اصلا لازمه. در گفت و گو هم همینطوره. ممکنه یه نفر واقعا بخواد به باورهای ما حمله کنه. باید گارد بگیریم. باید دفاع کنیم تا به باورهامون لطمه ای وارد نکنه. منتها تفاوتش اینه که در گفت و گو، بین ما و اون شخص حمله ور یک شیشه سکوریت محکم هست که تا دکمه ی سبز رو فشار ندیم، از میان ما برداشته نمیشه و اون شخص نمیتونه به باورهای ما آسیبی بزنه.

میتونیم از شخص درخواست کنیم که پارچه ی روی صورتش رو کنار بزنه. ممکنه از دوستان قدیمی ما باشه و بخواد بیاد پیش ما. باید بگیم اون چاقو چیه دستت؟ ممکنه داشته میوه میخورده و ناگهان ما رو دیده، ذوق زده شده و اصلا حواسش به چاقو نبوده و وقتی ما بهش تذکر میدیم، اون رو بندازه.

همچنین ممکنه مشکوک باشه و روپوشش رو کنار نزنه و چاقو رو هم دستش نگه داره. در این صورت دکمه ی قرمز رو میزنیم و علاوه بر این شیشه ی سکوریت، یک دیوار دیگه هم ساخته میشه و دیگه نمیتونه ما رو حتی ببینه چه برسه به این که بخواد به ما آسیب بزنه.

عزیزان دلم، اگر کوچکترین حرف نادرستی رو در صحبت هام می بینید خوشحال میشم که به من گوشزد کنید. اگه چاقویی دستم هست که ممکنه آسیب بزنه و خودم حواسم نباشه، ممنون میشم که به من یادآوری کنید. من صد در صد میپذیرم که امکان خطا، چه کم چه زیاد، در حرف هام هست و خیلی مشتاقم که اشتباهاتم رو بفهمم  و اصلاح کنم.

 

دوشنبه, ۹ فروردين ۱۴۰۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی